به گزارش سینماپرس، به بهانه اکران «پسر دلفینی۲» محمد خیراندیش با ایلنا گفتوگویی داشت که در ادامه مشروح آن را از نظر میگذرانید:
ساخت «پسر دلفینی ۲» پس از موفقیت قسمت اول این اثر در اکرانهای خارجی و با سرمایهگذار ترکیهای صورت گرفت که میتوان آن را اتفاق تازهای در سینمای انیمیشن ایران دانست. چطور این پروسه و ایده ساخت این اثر شکل گرفت؟
«پسر دلفینی ۲» اثری کاملاً ایرانی است و با توجه به اینکه قسمت اول این انیمیشن سینمایی فروش خوبی در جهان داشت، سرمایهگذار ترکیهای به ما پیشنهاد داد که قسمت دوم این اثر با سرمایهگذاری آنها ساخته شود که ما با وجود اینکه اصلاً تصمیمی برای ساخت قسمت دوم نداشتیم این پیشنهاد را پذیرفتیم و کار شکل گرفت.
البته باید به این نکته هم توجه داشته باشیم که ما دفتری در ترکیه داریم که در دریافت این پیشنهاد هم نقش داشت ولی با این وجود سرمایهگذارهای «پسر دلفینی ۲» در محتوای این اثر هیچ دخالتی نداشتند و اتفاقاً ما بر این نکته هم تأکید داشتیم که سرمایهگذار خارجی اثر صرفاً یک سرمایهگذار است و محتوای «پسر دلفینی ۲» در فیلمنامه و کارگردانی مربوط به تیم تولید است.
ما انیمیشنهای موفقی در سالهای اخیر داشتیم که در کشورهای مختلف هم فروش نسبتاً خوبی داشتهاند. آیا فعال بودن یک دفتر تولید در ترکیه و کیفیت قسمت اول، عوامل موفقیت شما برای جلب سرمایه خارجی بود یا در مسائل دیگر مثل پخش هم میتوان به موارد تأثیرگذاری اشاره کرد؟
قطعاً اصلیترین عامل موفقیت، کیفیت اثر است، کیفیت بصری اثر و شکل روایی «پسر دلفینی» با گرافیک بالای آن میتواند اصلیترین عوامل در جلب نظر سرمایهگذارهای خارجی باشد اما از موارد بسیار تأثیرگذار دیگر در این موفقیت باید به نحوه پخش «پسر دلفینی» اشاره کنم.
ممکن است ما فیلمی داشته باشیم که در بخشهایی استاندارد بالایی داشته باشد اما در بخشهای دیگر استاندارد اثر پایین باشد و من یکدست بودن فیلم را نکته بسیار مهمی میدانم به طوریکه بتوان یک اثر را سطحبندی کرد و گفت که مثلاً این فیلم در گِرِید A یا B قرار میگیرد. اینکه فیلم ژانر داشته باشد هم نکته مهم دیگری است، متأسفانه در کشور ما سینمای ژانر چندان مورد اهمیت قرار نمیگیرد و «پسر دلفینی» اثری است که کاملاً در سینمای ژانر تعریف میشود.
نکته دیگر مربوط به پخش میشود. تیم پخش «پسر دلفینی» کار سنگینی انجام داد و در موارد بسیاری واقعاً خلاقیت به کار برد. به عنوان مثال برای اکران در کشور ترکیه با وجود اینکه «پسر دلفینی» اثری ایرانی است ما در مواردی بومیسازی داشتیم و بدون اینکه تغییراتی در فیلم ایجاد کنیم مثلاً در ترجمه به موضوع بومیسازی توجه داشتیم و بازنویسیهایی با توجه به فرهنگ و جامعه ترکیه انجام دادیم و همین کار را در روسیه هم انجام دادیم و در کشورهای عربی هم همین موارد را در نظر داشتیم و میتوان گفت که ما نسخههای بومیسازی شدهای را در هر کشور به اکران رساندیم.
علاوه بر ترجمههای بومی، ما استفاده از موسیقی بومی را هم در نظر گرفتیم و در «پسر دلفینی» دو موزیک داریم که دو خواننده هم ترانهها را خواندهاند؛ ما این دو آهنگ را به همین شکل برای کشورهای دیگر استفاده نکردیم و دست به آهنگسازی دوباره زدیم چون آهنگ ایرانی با فرهنگ بومی آن مناطق هماهنگ نبود و آهنگهایی از همان کشورها را مورد استفاده قرار دادیم، به طوریکه مثلاً در نسخه ترکیهای ما دو آهنگ کاملاً ترکی استفاده کردیم و برای نسخه روسی یا عربی هم دوباره موزیک ساختیم تا در این موارد فیلم با فرهنگ آن کشورها هماهنگ باشد.
بنابراین در دوبله و آهنگسازی مجدد برای این کشورها هم نظارت داشتید؟
بله، مثلاً در نسخه عربی که ما دو موزیک داریم، ساختش را دو آهنگساز و خواننده عربی انجام دادند. این اتفاقات در سینمای غرب نیفتاده و ما در زمان دوبله میبینیم که همان موزیکها را ترجمه میکنند اما ما با آن کشورها از این طریق همراستا شدیم و مخاطبان آنها هم به اثر ما احساس نزدیکی بیشتری کردند.
در بحث تبلیغات و فروش ما تمهیداتی داشتیم که برای اولین بار نسبت به یک اثر ایرانی رخ میداد. در دوبله هم ما ترجمه همراه با بازنویسی داشتیم به این معنا که برای ترجمه دیالوگها فقط از مترجم استفاده نکردیم و نویسنده داشتیم که بر روند ترجمه نظارت داشت.
در هر کشور با بزرگترین پخشکنندههای آن کشورها همکاری کردیم و در همکاریمان سطحی از کیفیت را درخواست کردیم که در قراردادهایمان تأکید شده بود که دوبله «پسر دلفینی» با بهترین هنرپیشهها و بهترین خوانندهها در سن مخاطب «پسر دلفینی» انجام شود، به عنوان مثال در نسخه ترکیه از بهترین بازیگران این ژانر استفاده شد و من فکر میکنم ما بهترین نتیجه را از این روش گرفتیم. اما باید این نکته را در نظر داشته باشیم که ما هر دو بال لازم برای موفقیت را در نظر داشتیم که یکی از آنها به کیفیت مربوط است و دیگری پخش و اکران مناسب است و هیچکدام از اینها به تنهایی برای موفقیت در گیشه کافی نیست.
الگوی روایی «پسر دلفینی ۲» به سینمای هالیوود نزدیک است و قصه در جنوب کشور ما روایت میشود. در تصویرسازی بومی از جنوب ایران برای مخاطبی که سالها اثر هالیوودی دیده و با آن تصویرسازی آشناست چه تمهیداتی داشتید؟
داستان «پسر دلفینی ۲» یک داستان ایرانی است و اگر ما در روایت از ساختار سه پردهای استفاده کردهایم چنین ساختاری در سینمای رئالمان هم میبینیم؛ هر چند که در دهه ۶۰ یا ۷۰ سینمای ما کمی به سمت سینمای اروپا گرایش پیدا کرد و قهرمان را حذف کردیم و داستانهایمان از حالت کلاسیک بیرون آمد اما ما در آثار بسیاری ساختار سهپردهای را همچنان مشاهده میکنیم و این یک ساختار کلاسیک است که در همه جای دنیا مورد استفاده قرار میگیرد و آن را نمیتوان مختص سینمای هالیوود دانست همانطور که ساختار سه پردهای را در بسیاری از داستانهای کهن هم میتوان دید.
در «پسر دلفینی» جهانی از کهن الگوها را شاهد هستیم که اتفاقاً برآمده از ایران است و در آن کهن الگوی آیین مهر یا آناهیتا را مشاهده میکنیم که کاملاً یک کهن الگوی ایرانی است و من به همین دلیل اسم مادر پسر دلفینی را ناهید گذاشتم. اینکه پسر دلفینی سوار بر دلفین میشود هم با این کهن الگو تطبیق دارد و در آیین مهر چند هزار سال قبل ما پسر آناهیتا ماهی سوار است. جالب است بگویم که من در ابتدا این داستان را نوشتم و بعد متوجه شباهت پسر دلفینی با پسر آناهیتا شدم؛ هر چند که آگاهانه از کهن الگوی آناهیتا استفاده کردم ولی به نظر میرسد که این داستانها در قلب و ناخودآگاه ما حک شده است و وقتی متوجه این شباهت غیر ارادی بین پسر دلفینی و پسر آناهیتا شدم واقعاً برایم حیرتانگیز بود؛ حتی اسم پسر ناهید در این فیلم آبان است و میدانیم که نام پسر آناهیتا مهر است و گویی که آبان ما مرحلهای از مهر جلوتر آمده است. ما بسیاری از موارد مشابهی که الان وجود دارد را پیش از پرداختن به این کهنالگوها نوشتیم و بعد متوجه این انطباقها شدیم.
جالب است بگویم که خیلی از کشورها فکر میکردند این داستانها متعلق به آنهاست و در روسیه یکی از خبرنگاران مدعی شد که آناهیتا متعلق به آنهاست و وقتی من دربارهاش توضیح دادم در نشست بعدی ایشان با تحقیقاتی که کرده بود توضیحات من را پذیرفت و تأکید کرد که این کهن الگو از ایران به روسیه آمده و حالا گویی به کشورهای بسیاری رفته و در آمریکا هم مورد استفاده قرار میگیرد.
درباره بومیسازی بصری باید بگویم که معماری، طراحی صحنه و یا حتی ژنتیک مربوط به جنوب را در نظر داشتیم. برای ساخت قسمت اول «پسر دلفینی» من تصاویری از جنوب و قشم تهیه کردم و آن تصاویر در تصویرسازیهای ما نقش داشتند اما این نکته را هم در نظر داشتیم که این بومیسازی به سمت بومیزدگی نرود و به شکلی نباشد که مخاطب جهانی اثر را پس بزند. در اصول زیباییشناسی این نکته را در نظر داشتیم که مخاطب جهانی هم بتواند با اثر ارتباط برقرار کند و اصولی را رعایت کردیم که در دنیا رعایت میشود.
در تکامل ساختار بصری قسمت دوم «پسر دلفینی» نسبت به قسمت اول چه پیشرفتی داشته است؟
ما نباید با قسمت اول «پسر دلفینی» طوری برخورد میکردیم که قسمت دوم هیچ شباهتی به آن نداشته باشد و در ساخت «پسر دلفینی ۲» این نکته را در نظر داشتیم که این دو اثر از هم جدا نشوند. این اتفاقی است که در هالیوود هم رخ میدهد و میبینیم که با وجود امکان ارتقای کیفیت بصری برای قسمتهای بعدی یک فیلم تعادل و تناسبی بین ساختار گرافیکی قسمتها ایجاد میکنند تا این قسمتها از هم جدا نشوند و این نمونه را در فیلمهای هالیوودی «چگونه اژدهای خود را رام کنیم؟» و «پاندای کونگفوکار» هم مشاهده میکنیم.
این نکته برای ما مهم بود که انسجامی بین این دو اثر وجود داشته باشد تا اگر کودکی قسمت اول «پسر دلفینی» را دیده و آن را دوست داشته با دیدن قسمت دوم به دلیل پیشرفت تکنولوژی با کاراکتر دیگری مواجه نشود.
در موارد بسیاری دیدهایم که معمولاً قسمت دوم یک اثر معمولاً جدی گرفته نمیشوند و در برخی موارد کیفیت مطلوبی هم ندارند اما در ابتدای تولید «پسر دلفینی ۲» این قرار را با هم گذاشتیم که در همه چیز ۲۵ تا ۳۰ درصد ریفاین و ارتقا داشته باشیم و این موارد تنها مربوط به گرافیک نیست بلکه در نورپردازی، شیدینگها، تدوین و... هم میتوان آن را دید.
آیا «پسر دلفینی ۳» هم ساخته خواهد شد؟
همانطور که گفتم اصلاً قصدی برای ساخت «پسر دلفینی ۲» نداشتیم و با فراهم شدن شرایط این فیلم ساخته شد و درباره ساخت «پسر دلفینی ۳» هم باید بگویم که اصلاً قصدی برای ساختش نداریم اما در اکران قسمت دوم اتفاقی رخ داده که برایم بسیار جذاب و خوشایند است. من «پسر دلفینی ۲» را بارها با بچهها در سینما دیدهام و اکثر بچهها وقتی از سالن سینما بیرون میآیند همه نکات و بخشهای مختلف فیلم را کاملاً متوجه شدهاند و درباره زمان پخش قسمت سوم این فیلم صحبت میکنند و از من دربارهاش میپرساند. این سوال بسیار جذابی برای من است و باعث میشود که به ساخت قسمت سوم هم ترغیب شوم اما الآن برنامهای برای آن وجود ندارد و نمیدانم روزی ساخته خواهد شد یا خیر.
چند ماه پیش یک انیمیشن ایرانی برنده اسکار انیمیشن کوتاه شد و این اتفاق مطمئناً توجه جهانیان را به سینمای انیمیشن ما جلب کرده است. آیا برنامهای برای حضور در رویدادهایی چون اسکار ندارید؟
امسال اتفاق تازه دیگری هم رخ داد و آن اتفاق این بود که در جشنواره فجر هم یک انیمیشن که «پسر دلفینی ۲» بود توانست علاوه بر جایزه سیمرغ بهترین پویانمایی به صورت مشترک با فیلم «پیشمرگ» جایزه ویژه مردمی را از آن خود کند و این نشان میدهد که این انیمیشن علاوه بر نظر منتقدان توانسته نظر مخاطبان عام را هم به خود جلب کند.
راهیابی به اسکار از دو طریق امکانپذیر است، اولین مسیر انتخاب شدن فیلم به عنوان نماینده ایران در آکادمی اسکار است و دیگری حضور و موفقیت فیلم در جشنوارههای اسکار کوالیفاید است، که این جشنوارهها برگزیدگان خود را به اسکار معرفی میکنند.
چند سال پیش که نماینده سینمای ایران در اسکار انتخاب میشد، در شورای مربوطه «پسر دلفینی» توانست با احتساب آرا دومین فیلم منتخب باشد و «جنگ جهانی سوم» با بیشترین رای به عنوان نماینده آن سال ایران در اسکار انتخاب شد.
اما همین معرفی به آکادمی کافی نیست و پس از آن باید فیلم شما در آمریکا اکران شود و شما برای موفقیت باید کمپینهای تبلیغاتی بسیار قدرتمندی داشته باشید و شرایط واقعاً پیچیده است. سینمای انیمیشن ما تا امروز در جشنوارههای معتبر بسیار حضور پیدا کرده و توانسته جوایز معتبری هم کسب کند. حتی در مورد اسکار باید بگویم که سال گذشته هم اثری کوتاه از سینمای انیمیشن ایران نامزد اسکار شد ولی نتوانست این جایزه را دریافت کند و به نظر میرسد که سالهاست دنیا و آمریکا به انیمیشن ایران نگاه ویژهای دارند. در واقع دو سال است که انیمیشن ایران به فینال اسکار میرود و فکر میکنم این امکان برای انیمیشنهای بلند ایرانی هم وجود دارد و این آثار میتوانند به موفقیتهای بزرگی دست پیدا کند.
ارسال نظر